بچه های گلم

احمدکوچولو بزرگ شده...

1395/1/22 1:26
نویسنده : راضیه خوشبخت
65 بازدید
اشتراک گذاری

احمدرضاجون... 

عزیزم نمیدونم کی این مطالبو میخونی ؟

یک ماه دیگه پنج ساله میشی ومیدونم که بی صبرانه ممتظر جشن تولدتی

خیلی وقتا وخیلی زیاد بهت فکر میکنم، به بزرگ شدنت،به کارای قشنگت،به شیرین زبونیات وخیلی چیزای دیگه... 

کاش میدونستی که عشق من هر روز به تو زیاد وزیادتر میشه... 

نکنه حتی یبار فک کنی با اومدن امیرصالح تو فراموش شدی نه عزیزم تو همیشه پسر بزرگ وعزیزتر از جون منی... 

نمیدونی چقدر عاشقتم... 

وقتی بهت فکر میکنم حتی یه بدی هم از تو یادم نمیاد با اینکه وقتی با همیم خیلی از دستت حرص میخورم. 

عزیزم خیلی دلم میخواد موفق باشی توی همه کاری وتو واقعا هم موفقی چون پسر باهوش وزرنگی هستی 

این روزا فکرم درگیر کلاسیه که میخوام تو رو بزارم خیلی دوست داشتم ورزشتو ادامه میدادی ولی نمیدونم چرا به هیچ وجه راضی نمیشی برگردی

من نمیدونم چی باعث شده که تو دیگه کلاس ورزشو دوست نداشته باشی ولی امیدوارم بلاخره یه کلاسی بری که خستت نکنه وبرات مفید باشه... 

ان شاالله خوب بخوابی عزیزم.... 

... شبت به خیر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)